من به مامانم گفتم بره تخم مرغ بخره کلی سرم غر زد رفت تخم مرغ خرید وقتی اومد کلییییی نفرینم کرد بعد پیاز داغ روی گاز بود داشت سرخ میشد حواسم نبود زیرشو خاموش کنم تهش سوخت اندازه یک بند انگشت فقط سوخت بعد پنجره خونمون باز هست مامانم کلی داد و بیدار کرد جیغ زد صدا رفت بیرون اخه من آبرو دارم
بعدشم فقط به مامانم گفتم برو تخم مرغ بخر دستور هم ندادم کلی نفرینم میکنه بهم گفت چاقو رو میکنم تو شکمت😭😭😭😭
دارم با گریه اینارو مینویسم
یکی از تاپیکام هم درمورد اذیت مادرمه بخدا با مهربونی امروز بهش گفتم برو تخم مرغ بخر اینجوری نفرین میکنه جیغ و داد میکنه میگه چاقو رو میکنم تو شکمت خدایا چرا منو نمیکشی😢😢😢