2777
2789

( این و وقتی تلگرام قطع بود از عذاب وجدانم نوشته بودم) 

تلگرام نیامدی و من به ایتا پیوستم و چه ننگی از این بالاتر که دامان ادمی به خیانت الوده شود اما چه می شود کرد، تو در اوج بحران ها مرا به حال خود رها کردی و ایتا این اهریمن فرصت طلب با لبخندی تصنعی دست دوستی را به سمتم دراز کرد و من فریب لبخندش را خوردم و تلگرام ای معشوق شیرین سخن من گرچه من مرتکب خطایی نابخشودنی شدم اما از تو می خواهم که مرا ببخشی تا من بیش از این در منجلاب پ ر و ک سی ها فرو نرم

باشد که رستگار شویم 

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خودت نوشتی؟

آره بابا از فشار قطعی تلگرام😂

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨

اهریمن فرصت طلب اتفاقه تلگرامه ن ایتا

  زتمام بودنی ها                                                             توهمین از آن من باش                                                       ک ب غیر با تو بودن                                                           دلم آرزو ندارد🫂

چه قلمی داری عالیه 


من البته به خاطر یه رمان تو تلگرام موندم و این و یه ننگ میدونم بر خودم 🤐🤣

دیدی خدا عشقمونو تکثیر کرد. 🥰😍                                                  امضا قبلی 👈خدایا عشق من و محمد و با دادن یه فرزند صالح تکثیر کن 🥺🙏 ۵آذر (شهادت اول حضرت زهرا) بی بی چک مثبت شد ۲۵(شهادت دوم حضرت زهرا)  آذر قلب و دیدم 😍 دوم اسفند جنسیت دختر مامان مشخص شد🤩💌  ۲۸ تیر ۴۰۳ دخترم اومد تو بغلم خدایا شکرت 🥹🥹🥹

اهریمن فرصت طلب اتفاقه تلگرامه ن ایتا

حاجی من همه زندگیم تو تلگرامه ،تحت فشار بودم باید یه جوری خودم و خالی می کردم

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
حاجی من همه زندگیم تو تلگرامه ،تحت فشار بودم باید یه جوری خودم و خالی می کردم

ولی من حس میکنم این متن رو ی جایی خوندم

  زتمام بودنی ها                                                             توهمین از آن من باش                                                       ک ب غیر با تو بودن                                                           دلم آرزو ندارد🫂

خیلی قشنگ نوشتی عالیه

عالی نگاهته زیبارو💋

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز