2777
2789
عنوان

بیستو چهار سالگی

78 بازدید | 11 پست

ماه دیگه واردش میشممم

کوچیک ترا نظرتون راجب این سن چیه خودتونو کجا میبینید تو این سن

بزرگترا چطوری پیش رفت ۲۴ سالگیتون

همسنااا شما چخبر در چه حالید

این سن بهش فکر نکردم مثل ۱۸سالگی با پیشرفت بیشتر

میگفتن اخر شاهنامه خوبه ولی خب اونم دروغه خودمون گول نزنیم فرهاد به شیرینش نرسید لیلی به مجنون سهراب هم به گردافرید ته داستان های ایرانی غمناکه ما هم یه داستانیم فقط ای کاش سرنوشت متفاوتی داشته باشیم حال الان من حال جیران تو این موقع اس

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

۳۴ هستم مث برق و باد میگذره ..‌ هرچه بزرگتر میشی میفهمی سن فقط یه عدده ..‌ ربطی به هیچ کاری نداره .‌ ک بگی مثلا سنم زیاد شده و فلان

قیافه من 🔫😑😑 وقتی توی تاپیک خانومای باردار میرم۰۰۰ از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره🔫😑 با هندزفری آهنگ گوش دادم بچم ناقص نشه🔫😑تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه🔫😑یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه🔫😑 موز خوردم بچم نیوفته🔫😑 چایی داغ خوردم بچم نسوزه🔫😑 الویه خوردم تخم مرغ خام توی سسش رو بچم اثر نذاره🔫😑 حالت تهوعم قطع شده بچم نمرده باشه🔫😑 داشتم بستنی میخوردم یه تیکش افتاد رو شکمم سنگین نباشه بچم سقط بشه🔫😑😑 درو محکم کوبیدم گوش بچم پاره نشه🔫😑باد پرده رو تکون داد نوار سرپی توی پرده توی هوا معلق نشه روی بچم اثر بزاره🔫😑😑 بچه فامیل با لیزر اسباب بازی انداخت رو شکمم واسه بچم ضرر نداره🔫😑 عطر میزدم تاپم نازک بود ریخت رو شکمم بچم خفه نشه🤕😑😑 کشمش خوردم بچم فلان نشه... یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه... مادر شوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی، مگه چند روز دیگه داری تا زایمان؟ دوهفتمه عزیزم🔫😑😑😑                                                                                                                                                                                                                                    

۲۳ ام تا اینجا که عالی بود واقعا 

شغل خوب پیدا کردم تو کارم کلی پیشرفت کردم و ارتقا گرفتم 

۲۴ شروع ارشدمه

اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بی‌خبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون  و خوبی های بی منت 🌈🦋‌‌ سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ می‌گفت هرچقدر دل‌چرکین باشم ازت ولی دوست‌داشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛 

واقعا چیز خاصی نیس تو یه برهه ای از زمان میترسیدم. مثل ۲۰سالگی. من ۲۴سالگی عروسی کردم

سن یه عدده فقط از زندگیت لذت ببر

پسرم تاج سرم😍دخترم‌ مونس و همدمم😍 جونم فداتون قلب های مامان❤❤

زندگی من تا اون سن کلی فراز و نشیب داشت.

فقط 3 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

💞تیکرِ تولد یک سالگی دخترام💞 این که بخوای با محدودیت و اصرار کسی بهت وفادار باشه مثل این می مونه که تیکه های لیوان شکسته رو با زحمت بخوای بچسبونی و توش آب بخوری همین قدر بی فایده و همین قدر بی معنی!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز