تو شهری هستیم که تقریبا هیییچ فامیلی نداریم یه عامو دارم که روستاست و کلا ی بار بری خونشون بار دوم از خونه میکنت بیرون
کسی رو نداریم رفت و امد کنیم مسافرت هم که عمرا جایی بریم چون بابام اعتقاد داره چون من شما رو توی بچگی بردم مسافرت دیگه نبایدچیزی بگیداز صبح تا شب تو خونه ایم همینجوری بیکار
حوصله و انگیزه هیچ کاری هم نداریم...من خالم و دیروز بعد چهارسال تو مراسم دیدم... زندگیمون عادیه؟🙂
اگه حوصله‌کاری هم باشه بابا میگه پول ندارم
اره خخخخ مام همینیم
لعنت بهشان
ما هم اینجورییم تازه من تنها موندم اجیم ازدواج کرد خانوادم افسردن محدود و تعصبین
حق با پدرته
چون تو بچگی رفتین مسافرت
دیگه حق ندارید برید
یعنی منطق پدرت خیلی جالبه
دوست هم نداری ؟
دوست پیدا کن
ما هم خونه ی فامیل رفت و آمد نداریم...البته فامیل های نزدیکمونم اکثرا تو شهرهای دیگه ان...
فقط یه عمو اینجا دارم که قطع رابطه ایم....
خواهرامم که ازدواج کردن گرم زندگی خودشونن و اکثرا اونا میان خونه مون....
ما هم برای اینکه حوصله مون سر نره غروبا گاهی میریم بیرون یه چرخی میزنیم.
آره عادیه کم کم طورشده اونا که زیاد رفت آمد دارن غیر عادی اند ، از زیادی غیر عادی بودن عادی شدیم 😄
