بچه ها من دوساله عقدم تو این دوسال شوهرم هیچ گونه ذوق و تلاشی واسه عروسی کردن از خودش نشون نداده.هزاربار باهاش صحبت کردم یا کلا جوابی نمیده یا میگه برنامه ای ندارم.من واقعا تحت فشارم.کسی رو هم ندارم که باهاش جدی صحبت کنه.الان دارم میرم خونه مادرشوهرم دعوتم کردن.به نظرتون جلوی خود شوهرم از اونا بپرسم برنامتون واسه عروسی چیه زشته؟بگم شوهرم هیچ موقع بهم جوابی نمیده؟چون اونهاهم هیچ وقت در مورد عروسی حرف نمیزنن.من خسته شدم
بنظرم خودت نگو
خانوادت بگن غیر مستقیم
بهتره بزرگترت با بزرگترش صحبت کنه
به نظرم خانواده ات باید از همسرت و خانواده همسرت بپرسن
نه شما
اره یا اینکه پدرت بهشون بگه
احتمالا نمیخوان عروسی بگیرن برات
نه خودت نپرس
پدرمادرت باید بپرسن
خودت نگو
ب مامان بابات بگو ی روز شام دعوتشون کنن بگن بچه ها دوساله عقدن باید برنامه بچینیم برن سر خونه زندگیشون
بگی هم فایده نداره
من چندباری گفتم الانم هی میگه تو عجله داشتی واسه فرار از خونه پدرت هروز بمن میگفتی عروسی بگیر
به نظرم جالب تر اینه که خانواده ها یه قرار ملاقات بذارن بگن میخوایم درباره اینده این دوتا حرف بزنیم پدرت از پدرش بپرسه
من بودم می پرسیدم اگه جاهاز امادس
زن اونا شدي مگه؟
زن شوهرتي
شوهرت بايد اقدام كنه.
ميتوني اينجوري بگي ك شما بزرگتر فلاني هستين
من دارم به شما ميگم
بگيد تعيين تكليف كنه براي من ادامه اين شرايط ممكن نيست.
اگر بزرگتر داري ك ايشون بايد اقدام كنه
رابطه هم داشتین؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
