2777
2789

از استرس 

از خستگی کار خونه و رسیدگی های تمام نشدنی به بچه ها

از حذف شدن توی اجتماع و توی کارم که سالها درسشو خوندم و براش تلاش کردم و توش ۱۰ سال تجربه اش داشتم

از خونه نشینی 

از خیلی چیزایی که این مادر بودنه بهم تحمیل کرد

خدارو شکر میکنم از زندگیمو داشتن بچه هام

ولی من الان به نقطه ایی رسیدم که توان و تحمل ادامه دادن ندارم

بخدا کم آوردم الان دو ساله که دیگه خودمو میزنم زود از کوره در میرم فریاد هایی دارم که اطرافیانمو روانی میکنه منظورم بچه هامه

روان پزشکم رفتم قرص هم میخورم

ولی ببین حمایت درستی از طرف همسر و خانواده ها ندارم 

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چن تا بچه داری

منم دوتا پسر دارم ب شدت شیطون خیلی هم رو اعصابن کلا حرف گوش نمیدن تو ای چن سال هم موهام خیلی سفید شده هم معدم عصبی شده ولی هیچوقت سراغ داروهای اعصاب نرفتم

و خدایی ک ب شدددددددت کافیست  
چن تا بچه داریمنم دوتا پسر دارم ب شدت شیطون خیلی هم رو اعصابن کلا حرف گوش نمیدن تو ای چن سال هم موها ...

من دوتا دارم پسرم که رسما دیونه ام کرده ۷ سالشه 

و یه دختر ۲ ساله

شوهرمم هست اونم عین بچه هاست باید بگم ۳ تا بچه دارم

ناچارن رفتم سمت قرص وگرنه به خودکشی میرسیدم 

هرچند قرصم الان چاره نمیکنه بازم داغونم

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!
واقعا اون قدرها ک میی زجر اور نیست، بچه ها بزرگ میشن اما تو میمونی و اثار مخرب این داروها... بفرست ...

فکردی مهد جای خوبیه؟ اصلا مناسب نیس برا بچه ۳ساله همون پیش دبستانی به زوره 

حق داریچند وقته دارو میخورییه مدتی طول میکشه اثر کنه

یک ساله اوایل خوب بود انگار تلقین بود الان اثر نداره دیگه 

یعنی جوری شدم جدیدن گاهی فشار روم زیاد میشه بچه هام میگن مامان زجرررر میکشم دلم میخواد سرمو تو دیوار بکوبم البته این مامان مامان کردنه از صبح تا شب ده میلیون بار تکرار میشه 

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!

منم گاهی اوقات دلم برا خود قبل از ازدواج وبچه دار شدنم  تنگ میشه ازسرویس دادن خستم خیلی ظلم به خودم کردم واقعا تویه باتلاقی افتادم که هرچی دست وپا میزنم بیشتر فرومیرم هیچوقت برا خودم زندگی نکردم همش شوهر وبچه ها 

یک ساله اوایل خوب بود انگار تلقین بود الان اثر نداره دیگه یعنی جوری شدم جدیدن گاهی فشار روم زیاد میش ...

چه داروهایی میخوزی؟ آخه منم میخورم،صبر کن ده سال دیگه به بچه هات افتخار می‌کنی و راحت میشی ،من الان پسرهام ۱۵و ۸ساله هستن،خیلی راحت شدم،وقتی به گذشته نگاه میکنم میگم خدا وشکر تموم شد عوضش تا آخر عمرم دو تا پسر قشنگ دارم که بهشون افتخار می‌کنم ،چیزهای باارزش راحت به دست نمیان

اگه تو تاپیکی راهنماییت کردم ،کمکت کردم، واسه عاقبت بخیری بچه هام صلوات بفرستی ممنون میشم، خدا خیرت بده
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792