من یه دختر خیلیی آروم بودم سرم به درس و مشق و کارو بار خودم گرم بود کاری به کار هیچکس نداشتم،یهو بخودم اومدم دیدم از یه ادم اجتماعی و فعال ،تبدیل شدم به کسی که بشدت درون گراس،باکسی حرف مشترکی نداره،درونم غوغایی بوده و هست،تو ذهنم هزاران سوال دارم گاهی وقتا خودمو محاکمه میکنم گاهی وقتا میگم نه تو مقصر نیستی!!این نشخوار فکری ازارم میده
چیشد که من اینجوری شدم؟چرا منی که انقددد حاضر جواب بودم تبدیل شدم به ادمی که نمیتونم حرفی بزنم نمیتونم از خودم درست حسابی بدون عصبانیت دفاع کنم؟ادمی که وقتی که سر کوچکترین مسئله یی عصبی میشه دستاش میلرزه،تپش قلب میگیره و نمیتونه مثه ادم حرف بزنه ؟چرا نمیتونم از کوره در نرمممم .چرااا من انقد عصبانیم؟چرا انقد لحن م تنده؟چرا همیشه جبهه میگیریم درمقابل هرحرفی که خیلیا براحتی ازش میگذرن؟خیلیا تو گذشته شون مشکل داشتن اما چرا منو انقد تغییر داد؟!!!!چرا من اینجوری شدم؟؟؟؟
# از خود الانم متنفرم..دوسش ندارم