دوستم که در شرف طلاقه تو روستاست دیشب پیام داد دو ساعت منو بیار شهرتون با دوس پسرم بگردم طهر بیار خونمون منم پاشدم ۴۰ دیقه راهه رفتم اوردم دوباره برگردوندم نزدیک روستا ننه اش زنگزد فلان فلان شده بیا برادرات میکشن دیدن که از روستا با فلانی (من) رفتی دیگه منم باهاش رفتم خونشون با برادراش درگیر شدیم و زنداداشاش اون یکی دوستم که خاله اینم بود بهش گفتن حق نداره این (من)بیاد روستا خودم خودمو بدبین کردم بعد منم امار اون پسره رو که دیدم به خالش گفتم نگو با داماد این بوده که اونا هم در شرف طلاقن
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
نتونستم بگم نمیام خجالت کشیدم کاش میگفتم نمیتونم که الانم خودم اعتبارم تو روستا نره
ب کار خلاف اون نتونستی نه بگی
الانم بازم خجالت میکشی سرتو تو مردم بالا کنی
در هر صورت خجالت میکشی شما...
هی خواهر من از ی نفر متنفرم آدرس میدم برو بکشش
برای شاد بودن منتظر جمعه نباش ، منتظر تابستان نباش ، منتظر کسی ک دوستت داشته باشد نباش ، شادی وقتی بدست میاد ک منتظر اتفاقی نباشی ................................... بهترین انتقام از کسی ک آزارت داده اینکه ک در نبودنش شاد باشی