امروز با دوستم رفته بودیم بیرون رو نیمکت نشسته بودیم یه پیرزن هم اون طرف تر نشسته بود بعد داشتیم صحبت میکردیم و من داشتم برا دوستم درد و دل میکردم و از اشتباهی که کرده بودم میگفتم یهو پیرزنه در اومد گفت ببخشید نظر میدما ولی اتفاقی شنیدم و شما دخترا چطور جرئت میکنین با پسر آشنا بشین و خیلی کارت اشتباه بوده و فلان و خدا به پدر و مادرت رحم کرده
خیلییی حرصم گرفت دلم میخواست خفش کنم ، من برا دوستم درد و دل میکردم بعد اون نظر میده
اه
خخخ باحال بود😄
این داستان پیرزن فوضول و زبون دراز😂
بذار همسن اون خانم بشی بعد
توم میگفتی خب فضولی نکن
خب خانم برحسب سن اش حرف زدن بود شما عصبی نشو
باورکن اون پیرزنه تو جونی هاش اینقدر دوست پسرداشته😂😂😂😂حالا که سنی ازش گذشته به جوون ها پندواندرز میده
به جای شخص به حرف دقت کن فکر کن اول و آخر حرف اون خانم فقط برای راهنمایی خودت بوده تهش گوش ندی بخوای خودت تجربه کنی دیگه گوشی برای شنیدن درد دل وغرصتی برای جبرانم نداری حتی پاش بیفته دوستت هم مسخره میکنت که براش از غمت بگی الان نبین همدردی کنه یا ازت بپرسه همون دوست هم می‌تونه حرفات رو برات اتو کنه و..
الان میای بگی به منم فضول خودت الان نظر خواستی
شما هنوز جوانی به نظرم اون خانم مسندبودن وشدیدا دلش تنگ بوده می‌خواسته با شما سر صحبت رو باز کنه احتمال زیاد دلش گرفته آمده نشسته تو پارک قصد فضولی یا اهانت نداشته نظر داده الآنم دخترا حالا منظورم شخص شما نیست خیلی جلو پسرا خودشون رو کوچیک میکنن خواسته راهنماییت کنه از اونجا که گفته پدرومادرت خدا رحم کرده به خودت حتما تفکرش رو گفته یا نه ماجرایی رو که گفتی تصور کرده
در کل ازش به دل نگیر افراد مسن که ماهم روزی پیر میشیم خیلی گاهی دلشون کوچیک میشه دوست دارن حرف بزنن
