خدانکنه عزیزم ..ببین منم تا یکسال باهاش کنار اومدم سعی کردم همش کوتاه بیام ..سعی کردم با راه حل های مختلف درستش کنم که جفتمون اذیت نشیم چون میدونستم جدا بشم طاقت دلتنگی رو ندارم حتی طاقت قهر رو نداشتم.. دیدم ن بابا داره بدتر میشه..سال دوم شک هاشو گیر دادناش هزار برابر شد الکی الکی که چرا زنگ زدم دیر جواب دادی چرا گفتی فلان ساعت افلاین میشم ولی ۵ دقیقه بیشتر برات انلاینی میزنه..جفتمون هم ۲۱سالمون بود
سال دوم روز به روز از کاراش خسته میشدم کنکورم داشتم به هدف شغلیم نتونستم برسم که دندون پزشکی بود..سر چی؟ سر یه ادم بیخود و بی ارزش
بازم من میرفتم واسه اشتی اما کل روزم میشد گریه و التماس و توضیح دادن که اره بخدا به پیغمبر قضیه اینجوریه..با مدرکم بهش ثابت میکردم..تهمت های بدی میزد
پدرشم همینجور بود با مادرش
دیگه نتونستم و دلسرد شدم بعد یه مدت خواستگار اومد برام ازدواج کردم..حالا میفهمم چقد مزخرف بود اون ادم..چقد سختی کشیدم..کم کم رابطتو کمش کن اذیت نشی..بخدا پیر میشی بااین ادما...بدیه این ادما اینه که درست هم نمیشن حتی با مشاور