17 سالمه
بخدا تابستوناااا نابود میشم ؛ این تابستون که دیگه از همه بدتر ؛ مامانم بارداره نمیتونه منو جایی ببره همش تو خونه ام از ۲۵ خرداد تا الان پامو نذاشتم از خونه بیرون
نه میزاره خونه کسی برم ، نه میزاره خودم تنهایی جای برم ، مامان بزرگم می خواست بره خرید گفتم منم باهاش برم ؟ گفت نه
بخدا که دیوونه شدم ، همش کار خونه
نه کلاسی نه جایی