همیشه وقتی تو خونس استرس دارم همش تو اتاقمم وقتایی که صدای پاش میاد که میخواد بیاد تو خونه اضطراب همه وجودمو میگیره سریع میدوم تو اتاقم سر غذا هیچوقت اصلا حرف نمیزنم و همیشه ساکتم که مبادا سریع بخواد جنگ و دعوا و کتک کاری راه بندازه بچه که بودم همش بهم میزد سرم داد میزد فحشم میداد همیشه اخم تو صورتشه اصلا تاحالا هیچوقت تو عمرش بهم محبت نکرده هیچوقتم تو چشمام نگاه نمیکنه از دختر بدش میاد پسر دوسته خیلی داداشمو دوست داره😔 بخاطر حس کمبود محبت و ترسم دلم میخواست یکی پشتم باشه حامیم باشه توی این استرسام با یه آقایی اشنا شدم دو سال باهم بودیم اون که بود بهم انگیزه و امید میداد همیشه باهام حرف میزد ولی اونم ولم کرد بعد از رفتنش افسردگی مزمن گرفتم و منزوی شدم الان از همه ی مردا و جنس مخالفم بشدت میترسم چون از نزدیک ترین آدمای زندگیم و کسایی که دوستشون داشتم ضربه خوردم کمکم کنین😔الان اعتماد بنفسم خیلی پایینه نزدیک دوماهه منزویم همش تو خونم هیچ جا بیرون نمیرم چون میترسم مورد تایید بقیه نباشم نیاید نصیحت کنید برای این موضوع خیلی تلاشمو کردم ولی بخاطر آسیبایی که از ادما خوردم میترسم