2777
2789
عنوان

چطور زنای قدیمی انقد جون دار بودن

| مشاهده متن کامل بحث + 498 بازدید | 41 پست
زمان قدیم بچه از صب یه چیزی میخورد میرفت بازی میکرد تا موقع غذا میومدمیخوردو میخوابید مادر نمیخواست ...

بابای من تعریف میکردمیگفت کاری نبوده که ماتوبچگی انجام نداده باشیم 

بچه های اون موقع بیشترشیطنت میکردن ولی این شیطنت روبیرون ازخونه تخلیه میکردن 

بچه های بیچاره ی ماازصبح تاشب توخونه هستن جایی نمیتونن برن که خودشونوتخلیه کنن

راست میگن خاله مادرخود آدمه 🥺خاله الان بدجوربه حرفات وصدات نیازدارم .کاش میشد یه باردیگه زنگ بزنی وکلی نصیحتم کنی 😔 خاله تواین ۱سالی که خودت نبودی،صدات نبود،خیلی اذیت شدیم .روزای بارداریم وبعداززایمانم خیلی جای خالیت توی چشمم بود . نبودی که هی زنگ بزنی وبگی چی بخورم چی نخورم .نبودی که بیای  .مادردوم من 🖤خاله ی عزیزم ۶مرداد تصادف کردوفوت شد 😭اگه این امضاروخوندیدواسه ی آرامش روحش وخوب شدن حال دخترخالم دعاکنید 🖤
به بچه ها اهمیت خاصی نمی‌دادند و شغل بیرون نداشتن و زیبایی و بروز بودن براشون اهمیت نداشت

گل گفتی 

از صبح تا ظهر که بچه مدرسه بود 

از ظهر تا عصر هم تو کوچه 

شب هم میومد هلاک می‌خوابید 

چه سرکاری داشتن با بچه

تحمل یه ساعت بچه های الان صبر ایوب میخواد

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به بچه ها اهمیت خاصی نمی‌دادند و شغل بیرون نداشتن و زیبایی و بروز بودن براشون اهمیت نداشت

کی گفته زنای قدیم با خون دل بچه بزرگ کردند

نون پختن، غذا پختن،ظرف شستن، بچه داری 

خونه داری شوهر داری تازه گاو و گوسفند کشاورزی

رو هم داشتن 

چه نکو طریق باشد/که خدا رفیق باشد❤️

زنای الان بیشتر سختی می‌کشند چون باید کار خونه بکنن حواسشون به بچه ها باشه حواسشون به شغلشون باشهحوا ...


قدیمیا جارو برقی ماشین لباسشویی ماشین ظرفشویی آب لوله کشی گاز و ... نداشتن 

باید میرفتن لب چشمه و چاه آب میاوردن یا تو صف نفت نفت برای چراغ نفتی هاشون 

یا هیزم برای گرمایش و غذا 

باید گله داری میکردن 

با دست کلی لباس میشستن و کلی خونرو جارو میکردنو کلی ظرف میشستن فرش و گلیم می‌بافتن

باغداری میکردن کشاورزی میکردن نخ میریسیدن خیاطی و بافندگی میکردن و ... 

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

عزبزم تريبت قبلا راحت تر بود 

بچه ها تو كوچه خيابون بودن مگه مثل الان از اين كلاس به اون كلاس 

يا تو قفسا حبس شدن 

يا غذا ميپختن همه ميموردن نه الان برا بچه فلان چيز بپز  فلان براش ضرر دار بهمان خوب نيست

و خيلي موارد ديگه

سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب 

باور کن من لب ب فست فود نمیزنم اما اوراق شدم با یه بچه

نور آفتاب اب و غذای بدون افزودنی علل سلامت بیشتر هست 

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

عزیزم الان تو تختخابی مگه ن اونا پشم گوسفند خیلیم واس بدن خوبه شیر ماست روغن سر شیر دیگه هرچیک قوت داشته باشه خودشون درست کرده باشن استفاده میکردن یادمه مادرشوهرم میگفت قدیما عیب بود طرف بره روغن شهری بگیره میگفتن زن زندگی نداره 

قدیمیا جارو برقی ماشین لباسشویی ماشین ظرفشویی آب لوله کشی گاز و ... نداشتن باید میرفتن لب چشمه و چاه ...

بیچاره ها کلی زحمت کشیدن ایناها چی میگن😐😐😐

چه نکو طریق باشد/که خدا رفیق باشد❤️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز