2777
2789
عنوان

جنون ازدواج و زندگی متاهلی

221 بازدید | 24 پست

سلام بچه ها خوبین

با گریه دارم تایپ میکنم

خیلی حالم بده.

خانم های متاهل لطفاً راهنماییم کنید

مادر شوهرم مدام تو زندگیم فتنه می‌کنه

شوهرم هم اهل حمایت از من نیست

از شدت فشار روانی تیرویید گرفتم

باردار نمیتونم بشم

الانم دعوا کردیم دوباره

چیکار کنم حالا

جداشو 

برو مشاور 

از مادر شوهرت فاصله بگیر 

کورد کرمانشاهم،دانشجو پزشکی،رازی،حس ششمی😊❤️به کنکوری ها کمک میکنم کمکی خواستی درخواست بده حس ششم جواب نمیدم،ترم سه مامایی انصراف دادم پشیمونم🥲

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به هوش مصنوعی بگم جوابشو بفرستم برات ؟

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

مگه بامادرشوهرت زندگی میکنی

نه برم خونش بیام دعواست 

دیروزم رفته بودم خونش رب آلو با هم درست کنیم 

اینقدر تیکه و حسادت پروند به شوهرم میگم قبول نمیکنه

با زور شوهرم رفته بودم خونش

جداشو برو مشاور از مادر شوهرت فاصله بگیر

سریعم میگید جداشو؟ چرا آخه ؟

شاید شوهرشو دوست داره شاید شرایط طلاق نداره شاید واقعا و انصافا طلاق راهکارش نباشه 

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

نمیشه جدا بشم پدر و مادرم فوت کردهکسیو ندارم برم سربار کی بشم

خب دوتا راه بعدی رو امتحان کن 

برو مشاور 

از مادر شوهرت دور شو فاصله بگیر 

یا کار کن کم کم طلا بخر و بعد یه مدت بفروش سودش رو بده خونه و ماشین بخر

کورد کرمانشاهم،دانشجو پزشکی،رازی،حس ششمی😊❤️به کنکوری ها کمک میکنم کمکی خواستی درخواست بده حس ششم جواب نمیدم،ترم سه مامایی انصراف دادم پشیمونم🥲

سریعم میگید جداشو؟ چرا آخه ؟شاید شوهرشو دوست داره شاید شرایط طلاق نداره شاید واقعا و انصافا طلاق راه ...

اره دیگه جداشدن بهتره تا موندن و سوختن و ساختن با یکی که دوست نداره 

ته دوست نداشتن خیانته

کورد کرمانشاهم،دانشجو پزشکی،رازی،حس ششمی😊❤️به کنکوری ها کمک میکنم کمکی خواستی درخواست بده حس ششم جواب نمیدم،ترم سه مامایی انصراف دادم پشیمونم🥲

خب دوتا راه بعدی رو امتحان کن برو مشاور از مادر شوهرت دور شو فاصله بگیر یا کار کن کم کم طلا بخر و بع ...

باید مشاور خوب پیدا کنم 

طاقت قهر ندارم 

حالم خیلی بده

از صبح تا شب رو تخت موندم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792