خانما میشه راهنماییم کنید
ما هر سال عید از 29 اسفند تا 13 فروردین میریم کیش با خانواده شوهر. از وقتی ازدواج کردم هیچ سالی پیش خانواده خودم نبودم عید رو. امسال با خانواده شوهر دعوام شده به خاطر دخالتهاشون که باعث ایجاد دعوا بین من و شوهرم میشد. دخالتشان باعث شد برا اولین بار تو طول زندگی مشترکم از شوهرم سیلی بخورم . خیلی از این اتفاق ناراحت بودم برا همین به خانواده شوهرم گفتم دخالت شون داره باعث مشکل بین من و شوهرم میشه اونا هم اومدن خونمون ( مامانم هم خونمون بود )و نشستن گفتن ما چه بدی بهت کردیم، بشکنه دستمون که نمک نداره، بچه ما چه گناهی کرده که گیر تو افتاده. منم گفتم دخالت شما داره زندگیمو به گند میکشه دست بردارین. بعد شروع کردن به فحش دادن به من و مامانم. البته شوهرم هم با تلفن داشت بهشون بد و بیراه میگفت که شما بیجا کردین رفتن خونه من سراغ زنم. پاشین برید از خونم بیرون. باباش جواب میداد به شوهرم که ما کاریش نداریم زن پتیاره تو هست که داره داد و بیداد میکنه. همه این اتفاقا جلو مامانم افتاد. خیلی دلم شکست وقتی اینجوری گفت به شوهرم. تقریبا 4 ماه باهاشون قطع رابطه کردم.فقط هفته ای نیم ساعت شوهرم میرفت بهشون سر میزد. حالا نزدیک عید شده ترسیدن آبروشون بره جلو داماداشون یه جعبه شیرینی گرفتن مثلا برا آشتی رفتن خونه بابام اینابه ما هم گفتن بریم که از دل ما هم در بیارن ولی یه کلمه هم حرف نزدن. حالا شوهرم میگه اونا پشیمون شدن اومدن آشتی کردن این هفته بریم خونشون برا روز مادر. عید هم بریم کیش. من گفتم نمیام کیش. در ظاهر شوهرم قبول کرده ولی میدونم اگه نره حوصلش که سر میره به من گیر میده دعوامون میشه که تو نذاشتی بریم کیش وگرنه الان حوصلمون سر نمیرفت و تعطیلات عید رو از دلم در میاره. از طرفی حرفای خانوادش از دلم بیرون نرفته و حس میکنم اگه برم باهاشون خودمو کوچیک کردم. چکار کنم به نظرتون؟
