بچه ها قبلا گفتم پسرم اصلا ازم جدا نمیشه وخشتناک میترسه..... انگار به دعایی که اتداخته گردنش داره اعتماد میکنه. دیروز من تو اتاق بودم گفت میرم تو آشپز خونه من دعا گردنم هس جن ها ازم فرار میکنن. و تنها روفت تو آشپز خونه..... یکبارم تتها با دو رفت تو پذیرایی و برگشت. نمیخوام بگم اثر دعا هس.ولی مثل اینکه به همینی که انداخته گردنش ایمان داره و اعتماد میکنه خطری تهدیدش نمیکنه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من صدبار بهش گفتموجن وجود نداره و کل خونه رو چندین بار ریختم بیرون هنه حارو گشتیم ولی باور نمیکرد همچنان با ترس ودلرز میخوابید و تو ی خواب و بیداریرهم اذیت بود
من اصلا اعتقاد ندارم هیچی . ولی مادرم سرخود بردتش پیش دعانویس. ولی پسرم به همین دعا که انداخته اعتماد کرده. یکساله دارم باهاش خرف میزنم به من مادرش اعتماد نکرد که جن وجود نداره