مامانم زنگش میزنم انگار مریضه گوشیو جوری جواب میده ک نگم مثلا میایماونجا ولی خودش کار داشته باشه شاد وشنگول حساب کتاب میکنه همش گدا صفتی خیلی بده خیلی ما دستمون تنگه ولی همسرم وخودم دلمون بزرگع باور میکنید اینکه خواهرم وضعیتش خوبه هزار شکر میکنم روزهای سختش گذشته باز به فکر داداشمم یه شغل خوب اینده خوبداشته باشه داداشم دستور میده مثلا ۵ میلیون امروز بزنید حسابم سریع میزنه غذا رو دوس ندارم غذا بگید بیاد سریع من یادمه یه لباسوبا گریه میخریدن برام الان دست شوهرمو میبوسم بی منتم
مامانم میان خونع ما دوس دارن بهترین پذیرایی کنم ولی وقتی ما میریم هرجی مرغ برای سوپ گردن ایناس میذاره برای ما شانسمون پدر شوهر مادر شوهرم خیلی بدتر از اینان