حس میکنم اضافی ام چندوقته سرکار نمیرم لجش گرفته همش خونم بابام امروز اومده سلام کردم جوابمو نمیده بعد اومده میگه همش پاهاتو دراز کردی تو خونه ای چجوری ازدواج کنم برم راحت شم از دستشون
تو روخدا هرازدواجی نکن ک فقط بری
اینطوری ازدواج کردن از چاله ب چاه افتادنه
مشکل اینه شوهرم میکنی بازم داستانه
بعضی ازدواجا مثل از چاله تو چاه افتادنه
چرا سر کار نمیری؟ به رفتار پدر توجه نکن میخوان شمارو مستقل بار بیارن بلد نیستن
ببین منم شرایط تو رو دارم ... تازه من باید مواظب مادرم باشم و برای اون پول در بیارم چون تنهاست و تنها پشتیبانش منم ...
روزای سختیه ولی حقیقتش راضی نیستم ازدواج کنم که صرفا بتونم استقلال پیدا کنم ... ازدواج الکی نیست ... خیلیا بودن که برای فرار از خونشون ازدواج کردن دوباره برگشتن با شرایط بدتر پیش همون پدر و مادری که ازش متنفر بودن شما هم مثل منی اگه هستی باید تحمل کنی فقط راهکارش همینه
منم ازخونه پدرم متنفرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
