بچه ها من حالم به هم میخوره از زندگی

شاید چوم یبار عقد بودی طلاق گرفتی تاثیر داشته.بخاطر همین چیزاس ک خیلی از زنا تحمل میکنن ولی طلاق نمیگیرن ک برن پیش خانوادشون  

چقد درکت کردم تو جوانی پیر شدیم منم مادر نفهم مستاجری بدون حقوق بدون پول رهن با دوتا برادر اشغال معتاد که زندگیمون نابود کردن

جات بودم به هیچ کدومشون اهمیت نمیدام کاری که دوست داشتم میکردم 

عزیزم درکت میکنم من خودم سی و پنج سالگی ازدواج کردم هر چند تا قبل سی به فکر ازدواج نبودم ولی بعد سی خیلی حس بدیه مجرد موندن. خودم مشکلی نداشتم ولی حرفا و رفتارای بقیه واقعا اذیت کننده است. 

اولا که خانوادت فقط از رو دلسوزی میگن پس ناراحت نشو از حرفاشون. ولی سعی کن خوشرو و خوش برخورد باشی. روابط اجتماعیتو بالا ببر در جمع های زنونه بیشتر شرکت کن. منظورم اینه خودتم تلاش کنی عزیزم. دعای معراج  هم من خ بهش اعتقاد دارم. چهل روز پشت هم بخون. 

انشالله مورد خوب برات پیدا میشه. 

بقران چنبار خاستم قرص بخورم از ورقشم دراوردم از اخرت ترسیدم وگرنه اینک ک من دارم اسمش زندگی نیس از بس هم گریه کردم دیگ چشمامم کم سو شده 

خدا نگذره منک نمیگذرم حتی از خود خدا هم نمیگذرم چی میشد مث بقیه پدر خوبی داشتم پول نمیخام خونه ننیخام گردش و تفریح هیچییی فقط مث خونواده بودیم