شب که میشه زخمات شروع میکنه سوختن، دلت تنگ تر از همیشه میشه و فکرا! فکرا بهت زبون درازی میکنن.فکر میکنم به این که شونههام خستهست، کولهم خیلی سنگینه و میخوام یه مدت بذارمش زمین و فقط گریه کنم. به رفتن فکر میکنم اما کجا برم که هر جا برم خودم همراهمه. بعضی شبا عجیب کش میان. صبح که بشه همه چیز درست میشه اما کو تا این شب صبح بشه.
مهم نیست روزم چطور بگذره، اخر شب میگم کاش وجود نداشتم.
دست از تلاش برای تظاهر به خوب شدن بردار عزیز من! خوب نمیشی، ول کن دیگه .
پ.ن : میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ، میشه برام انرژی بفرستین ؟ 🥺🤍