من و برادرم سالهاست با هم قهریم حتی من بچشون ندارم
شهریور عروسی تنها دخترخالمه از تنها خالم که خیلی برام عزیزه
در ضمن من مادرمون توی بچگی از دست دادم
خالم اینا همیشه بین و من برادرم فرق میذارن امروز بهش گفتم اگه تصمیم داری خانواده ی زن اونو واسه عروسی بگی
پدر و مادرشوهر منم بگو ولی من مطمئنم نمیان ولی جلوی شوهرم باعث سربلندی منه
گفت اونا فرق میکنن ما باهاشون رفت و آمد داریم ولی با اینا نداریم و نمیشه
دلم خیلی شکست اصن بحث اینکه قراره اونا رو توی عروسی ببینم بچشو برای اولیت بار ببینم یطرف
بحث تبعیضشون یکطرف