چند وقت پیش یکی داخل اینستا به من درخواست داد
از اونجایی که من کلا دختری نیستم درخواست های فضای مجازی و قبول کنم بیخیالش شدم
ولی هی مجدد درخواست میداد
منم بیو طرف رو نگاه کردم دیدم موقعیت تحصیلی و شغلی خیلی بالایی داره
و از طرفیم اهل شهریه که مردمانش به فرهنگ و اصالت معروفا
من درخواست رو قبول کردم
سه چهار روز گذشت نه اون پیامی داد نه من تا اینکه یه روز صبح پیام داده بود که لازم دیدم برای آشنایی پیام بدم گاهی حسا الکی به وجود نمیان ووایب خوبی گرفتم از کاربریتون اگر مایل هستین باهم آشنا شیم
رفت رفت تا اینکه این آقا یکسری سوالات از من پرسید مثلاخط قرمزام چه چیزیه ؟تا چه حد محکمه و امکان کم کردنش هست ؟
از اونجایی که من همش رسمی صحبت میکردم و چند وقت یکبار میگفت تو خیلی یخی
ازم انتظار داشت وقتی همو دیدیم دست بدیم باهم یا آغوش و... من هم هر بار محکم میگفتم نیستم و اون میگفت خب اگه نیست تفاهمی نداریم و یه جوری میخواست ببینه چقدر وابسته شدم ولی من هربار رد میکردم خودش مجبور میشد کوتاه بیاد
خیلی با احترام باهام حرف میزد الارقم اینکه چراغ سبز اصلا بهش نشون ندادم
این موضوع ادامه پیدا کرد تا اینکه این آقا گفتن اسلام و قبول ندارن و من رسماً اونجا اعلام کردم تمایلی به ادامه رابطه ندارم و بهتره بره با شخص مناسب خودش چون من اعتقاداتم برام مهمه
اونم پیام داد و گفت سپاسگزارم خانم فلانی ، شما آدم موفقی در آینده میشین اینا و تموم
شب یه دختره که تو پیجش بود پیام داد شما با فلانی صحبت میکنید ما یک سال و نیمه که با هم هستیم توروخدا راستش رو بگید اول انکار کردم گفتم به من چی
اما بعدش اینقدرخواهش کرد گفتم بله یه مدت خیلی کوتاه چت کردیم ولی من متوجه شدم آدم صادقی نیستن و تفاهم نداریم بی سرو صدا کات کردم
حالا دختره پیام داده که من میترسم طرف آدرس دانشگاه و خونمونو داره بابام و داداشم بفهمن میکشنم طرف فهمیده که من به تو گفتم که با من بودی الان عصبانیه که حق نداشتی بهش بگی (یعنی به من بگه )