یه آقایی تو اقوام هست حدودا۵۸ ساله اس ۲ تا دختر داره یه پسر وقتی بچه هاش مجرد بودن و سن پایین تر خیلی باهاشون خوب بود الان تقریبا ۴ ساله که دخترا ازدواج کردن فقط پسره مونده که اونم نزدیک ۲۸ ساله اشه همش با دامادها سر لج داره اکثر اوقات وقتی مهمون داره سکوت میکنه با خانومش خیلی بد برخورد میکنه غذا میخوره تشکر نمیکنه مدام در حال ایرادگیر از خانومشه اصلا بهش پول نمیده نمیزاره تا یه مجلس روضه بره همش انتظار داره زنش بپزه بشوره تمیز کنه
شاید یه کاری رو برخلاف میل و رضایتش انجام دادن
مرده کارش سنگینه و پاهاش به شدت درد میکنه انتظار داره ببرنش دکتر ولی والا نه دخترا پول دارن نه زنه فقط پسره یه حقوق کارمندی داره که اونم انقدر باهاش لج کرده پسره محلش نمیده
انتظارات براورده نشده
خوب این اقا به نظرم یه عمر سختی کشیده و انتظاراتی از اطرافیان داشته الان که نیاز داره براورده نشده از طرف اطرافیان و باعث شده اخلاق و رفتارشو عوض کنه شاید خیلی از اخلاقاشم دست خودش نیست ناخوداگاه بدخلقی میکنه
بهش کمی محبت کنن و اقتدار دهی داشته باشن به نظرم خوب میشه
مردا اکثرا تشنه ی محبت هستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
عروسیا شروع شد خدایا چی میشد منم یکی ازین عروسا بودم همیشه دلمو سوزوندی باادمهای بدی ک سرراهم گذاشتی
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
