رو نمیدم بهش.خودش میوفته دنبالم
میدونی من چقد سر رفیق دعوا کشیدم هنوز یسالی نیست ازدواج کردم.ولی دیگ نمیبینتشون.یبار ی دعوای بدی کردم در حد مرگگ.پدرشوهرم جدامون کرد.گفتم بره برگرده منو دیگ توخونه نمیبینه.الان کم میره حیلی کم میبینتشون .جایی ک اصلا نمیره قبلنا میرفت