ی چیزی بهت بگم
من ۸سال یا۹سالم بود
نشسته بودم تو خونمون که بابام کتکم زد
چون پیرهنم رفته بود بالا و یکم کمرم مشخص بود
ازون به بعد پیرهن و شلوار و دامن میپوشیدم حتی تو خیابون
مامانم اینقدر عاقل نبود حداقل ی پیرهن بلندتر با ی شلوار تنم کنه
فکر کن با دامن و شلوار تو خیابون میدویدم وبازی میکردم
چقدر مسخرم می کردن
چقدر یادمه دلم میشکست
من اون موقع بزرگ شدم
چون وقتی مینشستم باید حواسم مژبود جاییم پیدا نباشه
باید حواسم میبود از پدرم کتک نخورم