اوایل ک عقد کردم خواهرشوهرم با جاریم مچ میشدن منو خیلی اذیت میکرد بهم واقعآ ظلم کردن اما دیگه جاریم اومد ابراز پشیمونی کرد و منم بخشیدمش حالا من ک باردار شدمچند ماه بدش اون باردار شد بااینکه اصلآ وضعیت زندگیش جوری نبود ک بخاد باردار شه ی بچه هم داشت خلاصه وقتی ۵ ماعش بود تازه ب ما گفت گفت ناخاسته بوده و من تا حالا حالیم نشده باردارم ولی من تو کتم نمیره ی زن نفهمه ک بارداره شاید بگید دوست نداشته بگه ولی اونا عقیدشون اینجوریه کمیگن نگیم چشم ندارن ببینن
تو رو خدا نگو حسادت باور کن این حرف و جاری منم همه جا زد که من باردار شدم اون باردار نمیشه داره حسادت میکنه باور کن از بس تو زندگی سرمون گرمه یادمون نمیوفته
عجب😐😐 خدایی تو چه محیطی زندگی میکنید که هر حرکت دیگران و حسادت به خودتون برداشت میکنید؟ باید اجازه میگرفت برای بارداری؟ مگه شما قراره شاهزاده یا شاهدخت بیارید ک ب جایگاه شما و بارداریتون حسادت کرده باشه؟😏😏