مثلأ شما سابقه ی یه ازدواج داری میای با یکی نامزد میشی که اونم سابقه ی یه ازدواج داره ؛ بعد از نامزدی متوجه میشی
تایمایی که سره کار نیس ۷ ؛ ۸ ساعت پشت سره هم میشینه قلیون میکشه ؛ همیشه الکل و شراب تو یخچالشه میخوره ؛
سریع سره هرچیزی باهات قهر میکنه و سکوت میکنه توقع داره نازشو بکشی و بیافتی دنبالش هی بپرسی چیشده ؛ برای همسر سابقش کلی کادو و گل خریده باشه و بعد از چند سال از طلاقش همه اشو تو اتاقش نگه داشته باشه عکس خودشو همسر سابقشو هنوز نگه داشته باشه ؛ برات هیچی نخره یا نپرسه چی لازم داری هیچ حمایت مالی نکنه ؛
همش تورو بدون اینکه رضایت داشته باشی ببره تو جمع خانوادگی و هی تو جمع بهت بگه پاشو کمک کن تو آشپزی ؛ پاشو ظرف بشور ؛ چایی بیار ؛ اینو ببر تو جمع هی بهت دستور بده و ازت بخواد کار کنی..
و مشکل نعوذ هم داشته باشه و نتونه راست کنه شاید ب طور چن روز یه بار با قرص بتونه..
و هی هم بهت بگه هرجا رفتی اجازه بگیر اینجا نرو اونجا نرو
و خودشم همراهیت نکنه و پا ب پات پیاده روی نیاد
و همش درگیر کار باشه
هروقتم همینارو بهش بگی بگه
تو هیچی کم نداری دیوانه شدی غر میزنی
روانی شدی غر میزنی
ملت آرزوشونه جای تو باشن با مردی مثل من باشن..
خودشم تنها اخلاق خوبی ک داره همش پیگیره هی زنگ میزنه پیام میدی کجایی چیکار میکنی
و از زشتی های قیافه ات ایراد نگیره و حتی ستایش کنه
دخترعموم تازه نامزد شده الان کنارم نشسته گفت این تاپیکو بنویسم نظرتونو بپرسم ممنونم نظر بدین