من که کلا به اونور نگفتم بارداری مو. مادرشوهرو پدرشوهر مجبوری هفته ۱۱ گفتیم که بعدا باد نکنن. اونم به شوهرم گفتم به مامانش بسپاره به همه نگه. دفعه بعد که رفتیم همه از جمله جاری میدونست ولی تبریک نگفت البته اهمیتی نداشت برام نه من دنبال شو بودم نه دنبال تبریک طایفه شوهر. فقط هر جا من بودم با یکی شروع میکرد حرف زدن و الکی میگفت من حامله م (یعنی خودش)اسم بچمم فلانه(۴ سال از من بزرگتره)
حتی پیش بزرگای اونور که مینشست اینو میگفت.
گذشت و اونا رفتن مسافرت مادرشوهر به من پیام داد زنگ بزن به جاری بگو به سلامت برید اولین مسافرت بعد عروسیشونه. گفتم مگه من چندمین بچم بود که تبریک نگفت. بزرگترین اتفاق زندگی یه آدم مادرشدن که تبریک نگفت الان من زنگ بزنم بگم چی؟؟؟
مهم نبود ها فقط خواستم مادرشوهر دیگه حرف نزنه