چی بگم.
اگه بگم میگن تاپیک رو قفل کن.
همون آشوب رو انداختن دلمون .
قبلش هم که ترس از زلزله بود.
شبا هم تنهام با بچه های کوچیکم.
واقعا یک لحظه هم چشامو نبستم.
ساعت پنج کم کم هوا روشن شد. تا ۶ دیگه خوابم برد.
صبح هم با تکون ددادنای دخترم بیدار شدم.ب زور
الآنم سردرد وحشتناک