بچه ام عادت داره تو تاب میخوابه
مادربزرگش عصر بردش تو تابش
تا حالا ده بار بهش گفتیم تند تابش نده.. گوش نمیده
با سرعت تابش داده
بچه هم خواب الود.. اومده غلت بزنه پاش خورده تو دهن مادربزرگش
مادربزرگش هم بچه رو ول کرده، پسرم با پیشونی خورده تو چهارچوب در
پیشونی اش اندازه تخم مرغ ورم کرد کبود شد
بهش میگم تقصیر شما بود، قبول نمیکنه
حرفمون شد.. بهم گفت بیشرف لعنت به پدر و مادرت
دلم داره میترکه