من مادر و پدرم،مصیبتایی که یزید به حضرت حسین نداد رو بهم دادن،شماتتم کردن،بدترین دشمنم،بدترین تحقیر ها تهمتها فشار هارو تو عید عروسی تولدم حتی ۳ روز مونده به کنکورم که امروز باشه بهم وارد کردن!
مادرم به شدت زن بدذاتیه دست از نماز و روزش برنمیداره ولی من که دخترشم به خدا حلالش نمیکنم و اگه روزی بمیرم وصیت میکنم سمت قبرم نیاد که هیچ بلکه علت مرگمم صد درصد خودکشی از دست مادرمه!انقدر این بشر منو اذیت میکنه
عصری حیاط درس میخوندم خونه تنها بودم،شنیدم صدای عروس خالم میاد،دیدم پدر و مادرش(وضعیت مالی خانوادش خوب نیست اصلا) اومدن خونه خالم دخترشونو ببینن
دم رفتن درمون یه جایی داره کوچه دیده میشه دیدم به زور پدر و مادر عروس خالم پول میچپونن دستش میگن بگیر بابا اینجا لازمت میشه خجالت میکشی از شوهرت بگیری(نامزدن)
ما از نظر مالی بابام خیلی خوبه،خیر و مدرسه ساز هست ولی هیچوقت این حمایتو از پدرم نداشتم
مالی هیچ
یکبارم بهم محبت کلامی نکردن دوسم نداشتن محبت هیچ حداقل کاش آزارم نمیدادن
چقدر دلم میخواست امروز جای عروس خالم باشم هیچی نداشته باشم ولی یه مدر و مادر داشته باشم دوسم داشته باشن
تروخدا با بچه هاتون مهربون باشین اونا خودشون به دنیا نیومدن شما به دنیا آوردینشون🖤