برای بچه اولیم ۶ ماه اقدام بودم و هر ماه کلییی بییی چک می گرفتم ۱۰ روز از قبل موعد بی بی چک میزدم تا زمان موعد یادمه وقتی بیبی چکم مثبت شد باورم نشد بعد رفتم یکی دیگه زدم در جا دو خط افتادد باورم نمیشد..ساعت ۴ صبح رفتم بالا سر شوهرم با جیییغ گفتم عشششقم پاشو داری بابا میشی چقد حس خوبی بود فقط منتظر بودم زود صبح بشه برم بتا بدم اون روز از خوشحالی خوابم نبرد حتی بی بی چکمو بردم همرام خخخ به اون خانم که ازم خون گرفت گفتم اینو ببین عزیزم مطمعنی مثبته یه خنده ای کرد و گف چیزی ک من میبینم نیاز به بتا نیس از مثبت مثبت ترع کلی اشک شوق ریختم
حالا بارداری دومی من اصلا اقدام نکرده بودم با جلو گیری طبیعی باردار شدم دو روز مونده به موعد لکه دیدم فک کردم پری شدم بعد دیدم خبری از پریود نیس گفتم احتمالا بهم ریخته شاید فردا پس فردا پری اومد چون دل درد وکمر درد داشتم رفتم اویشن و نبات خوردم کیسه اب گرم گذاشتم دردم بهتر شد اما پری نیومد بعد زنجفیل وعسل و دارچین خوردم اما پری نیومد تا روز موعود دوباره لک دیدم کوچیک گفتم حتما الان اومد اما دو روز که عقب انداختم دوستم گف بیبی چک بزن گفتم امکان نداره باردار باشم ما حواسمون هس گف حالا بزن ضرر نداره ساعت ۲ ک شوهرم خواس بیاد گفتم بیبی چک بیار اونم گف امکان بارداری صفرع ولی میارم وتست اما بی بی ک زدم ساعت ۳ظهر یه هاله کمرنگ افتاد وقتی فهمیدم باردارم خیلی حالم بد شد خواستم بندازمش همون روز اومدم تاپیک سقط زدم چون پسرم خیلی کوچیک بود اما همه گفتن نکن و نعمت خداست منم نگهش داشتم و الان ۲۵ هفتمه برام دعا کنید راسی اینم یگم با حجم از عسل و اویشنی ک من خوردم باید سقط میشد اما حالا فهمیدم گر نگهدار من ان است میدانم شیشه رو بغل سنگ نگه میدارد انشالله قسمت همه منتظرا