باورش سخت هست که فقط سه سال گذشته خوب که فکر میکنم انگار ده سال گذشته من اون آدم سه سال پیش نیستم به روزهای قبل بیماری مادرم که فکر میکنم فقط به عشق و حال فکر میکردم .همش فکر این بودم که چطوری خوشگل تر به نظر بیام چه جوری بیشتر بهم خوش میگذره به عشقم فکر میکردم این سه سال ولی......
انگار من چند لایه پوست انداختم .خدایا این زندگی هیچ جور عادلانه نبود و نیست .
اومدم اینجا دردودل کنم و بگم مامانم پت اسکن داده چون تومور مارکرش بالا بوده و فردا احتمالا جواب آزمایش میاد لطفاً برامون دعا کنید چون من دیگه تحمل بیماری و عود و خدای نکرده متاستاز رو ندارم میخوام بدون ترس زندگی کنم حق ما از زندگی این نبود
زندگی اصلا عادلانه نیست