واسه خودم و خرید عر وسی و مراسم هام همون کاری میکردم که واقعا خودم دوست داشتم . نه ملاحظه شوهرم رو میکردم نه پدرم. البته یه کوچولو از ده سال باید عقب تر برم
فقط به امید این زنده ام که روزی درمان سی پی بیاد❤️ که منم نشستن و راه رفتنه پسره کوچولوم فرشته ی بی بالم و ببینم❤️ پسرم با تو، تو این جاده ها بدون امیدم میتونم زندگی کنم🫂