بچه ها نزدیک ۷ سال از ازدواجم با ایشون میگذره
حالا چیزایی که هیچ وقت برام عادی نشد و نتونستم بپذیرم اینا بود:
توانایی مشورت دادن عاقلانه رو نداره نزدیک ۳۰ سالش هست اما مثل پسر بچه ۱۰ ساله است( از بچکی با مادرش تنها بزرگ شده و پدرش فوت شده توی نوزدای)
یعنی من هزارو یک مشکل برام سرکار پیش اومد و میگم بنظرت چیکار کنم میگه نمیدونم یا اگه خیلی اصرار کنم یه نظر کاملا الکی میده و به درد من نمیخوره باورتون میشه مجبورم زنگبزنم به دوستم که اون از همسرش بپرسه و بهم بگه؟؟
یکی دیگه این که : کلا رفتارش مثل مردا با جذبع و اعتماد به نفس نیست . خیلی موارد رو راحت و سرسری میگیره مثل اینکه یه شب شبکار بود و من تا ۴ صبح زنگ زدم که بیینم سالم رسیده ولی نگاه گوشیش نکرده بود
همین که نمیتونم باهاش مشورت کنم نمیتونم بهش تکیه کنم داره روانی ام میکنه
بنظرتون موندن تو همچین زندگی خوبه