شوهرم دیروز بعد از ده سال زندگی مشترک ویه بچه هشت ساله گفت برو طلاق بگیر نمی‌خوامت اونم سر خانواده من که بابات هیچ گوهی نیست و عقل نداره و فلان حالا بدبختی این جاست که با ننه اش تو یه ساختمون هستیم من بری مادرش خوب بودم هر روز میرفتم بهش سر می زدم براش غذا می‌بردم کاری داشت انجام میدادم ولی با این حرفهای شوهرم دیگه دست و دلم نمیره که بخوام به ننش سر بزنم بخدا خسته شدم دیگه بریدم
بابای خودش چه گهیه حالا ؟ بعدم چرا اجازه توهین میدی به پدرت
چرا اینطور گفت؟
دعوا کردین؟
مامانش اگه زن خوبیه بهش بگو
اگر به پدر و مادر او احترام می ذاره شما هم به پدر و مادرش احترام بذار اگه نه که شما هم احترام نذار .
یقشو بگیر خفش کن😃من همیشه میگم خوبی زیاد ادمو بد میکنه
معذرت میخوام تو رو خدا ببخشید
من دیگه نمیتونم تاپیک بزنم .میشه تاپیک آخرم رو گزارش بزنید لطفا
گزارش زدید لایک کنید ایت الکرسی براتون میخونم
شوهر منم به زور خونه مامانم میاد .دیروز هم مامانم زنگ زد برای شام دعوتمون کرد شوهرم گفت خستم نمیام در حالی که تو خونه سر حال بود تا ۱۲ شب هم بیدار بود .
منم خونه مادرش نمی‌رم اگر هم برم دیر به دیر
چطور پدر و مادر اون احترام می خوان پدر و مادر ما نمی خوان
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
