من ۴۴ سالمه
قبلا ازدواج کردم جدا شدم
اونموقع که جوونتر بودم تو خونه گفتم میخوام از روستا برم شهر کار کنم بابام قبول نکرد ولی بعدها اختلافاتمون شروع شد هیچوقت هیچی نمیگفتم در جوابش کتکم میزد تحقیرم میکرد بی منطقی میکرد و ... تا اینکه یه بار تو ۴۰ سالگیم ازم پول خواست منم نداشتم ولی اگه داشتمم نمیدادم بهش چون سالها قبل ۱۰ تا سکه بهش داده بودم بهم برنگردوند و منم جوابش رو دادم بازم منو به باد کتک گرفت و من خسته‌تر از همیشه شده بودم، کنکم زد و گفت دیگه نباید تو خونه من بمونی اگه بمونی باید به حرفتم گوش کنی تا نون منو میخوری باید هر چی بگم قبول بکنی و من بازم جوابش رو دادم و باز بیشتر کتکم زد و از خونه بیرونم کرد. من از اونموقع اومدم مرکز شهر برای زندگی کردن
ولی اینجا هر چی دنبال کار تو سایت دیوار میگردم اکثر افراد دنبال رابطه جنسی هستن یا شرط سنی داره کارها یا حقوق کمی داره چند جا رفتم برای کار پول نمیدن به وقتش اذیت میکنن توهین و تحقیر میکنن و تا الان نتونستم کار مناسبی گیر بیارم
یعنی الان ۴ ساله درآمد آنچنانی نداشتم پس انداز کمی داشتم که اونم تموم شده خرج و مخارج و هزینه های زندگی بالاست با اینکه قناعت میکنم ولی دیگه نمیشه
یه پسره هست ۱۰ سال از خودم کوچیکتره میگه بیا صیغه م شو بهت خرجی میدم و مهریه هم در نظر میگیریم برات
من از اونجایی که آدم مغروری هم هستم، تا حالا از صیغه و این چیزا فراری بودم ولی تو این باتلاق هزینه های زندگی که گیر کردم مجبور شدم به این موضوع فکر کنم و میخوام جواب مثبت بدم بهش
ولی قبلش خواستم نظر شما رم بدونم؟ با شرایطی که گفتم به نظرتون قبول کنم پیشنهادش رو؟
