چه شوهر گوهی
خدا به دادت برسه
پول عروسی ام نداره شوهرم هیچی نداره و میگه فقد خانواده تو ما عروسی نمیگیریم اگ بخایم بریم مستقیم میریم خونمون ولی مادر من اینقدر ک همیشه ترس ابروش و داره میگه باید بندازیش ک آبرومون میره و ابروش همیشه مهم تر من بوده چه قبل ازدواج چه الان ...
و میگه باید بندازیش اللن نباید بری تو خونت و کلی حرف دیگ میگم شاید بعدش بچه دار نشم میگه بدرک تا تو باشی دوباره از این غلطا نکنی و گفتم خودت ده سال حسرت بچه داشتی اللن ک من اینجوری ام میگی بنداز میگه آره به زور برام دم کرده زعفرون و آب زرشک میده ک بخورم قراره بریم سونو چند روز دیگ ولی الان من وارد ۵ هفته شدم و قلب بجه به وجود اومده 🥺چجوری بندازمش حتی اگ همه بخوان من چجوری بذارم این کارو بکنن
اره رفتاراش بد هست ولی میدونم تهش یه هفته اینجوری بعد باز خوب میشه ولی خوب ما یه هفته خوبیم یه هفته قهر از وقتی عقد کردیم این روال مون بوده😂
میدونی من بچه اول خانواده و خواهر کوچیکم ۴ سال ازم کوچیک تره و سندروم داون داره بخاطر همین پدر و مادر بیشتر توجه و به اون داشتن ولی من ن همیشه تنها بودم تو بچگی
بخاطر همین بشدت کمبود توجه دارم و محبت ولی از وقتی با شوهرم هستم این کمبود برطرف شده چون خیلی بهم محبت میکنه منم فقد محبت برام مهم بوده از اول و اولیویتم بوده و به خودشم گفتم و واقعا کم نذاشته
تو باید شکایت کنی خونه زندگی رو برات فراهم نکرده به بابای تو چه ربطی داره برا اون خونه بگیره واقعا چقد رو میدید به شوهراتون بهش بگو بابای من یکبار زن گرفته براش خونه زندگی هم فراهم کرده تو هم اگه مردی برای زن و بچه ات خونه تهیه کن
اخه میگه اگ من مثل بابات یه دختر دارم و اینجوری بود وضعیتش فرش زیر پامو می‌فروختم تا دخترم در آسایش باشه اون وقت میگم مامانت ام کمک کنه میگ مامان من از کجا کمک کنه میگم فرش زیر پاش و بفروشه چجوری بابای من بفروشه مامان تو نفروشه اینقدر عصبی میشه از این حرفم ک خدا میدونه
میگم چجوری داره میره هر هفته مانتوو لوازم آرایش می‌خره پول نداره کمک پسرش کنه
اصلا کوتاه نیا.حتی این موضوع رو با خانوادتم مطرح نکن ک پیششون خراب میشی. چطور روش میشه میگه به بابات بگو گوسفنداشو بفروشه برا تو خونه و ماشین بخره. چقدرم خوش اشتهاست هم خونه میخواد هم ماشین بعدشم بدون عروسی تو رو ببره خونه 😂😂😂
عزیزم محبت برا تو نون و آب نمیشه متاسفانه از این آدم شوهر درست و حسابی برات در نمیاد لطفا درست فکر کن و همینجا تمومش کن.
نمیدونم یکم صحبت کردم امروز انگار راضی شده به شرطی ک شوهر منم یکم تلاش کنه البته چون دو تیکه از وسایل جهزیه تلویزیون و یخچال مال شوهرمه
اول ک میگفت بنداز انگار خودش فک کرده دیده اگ بندازم نمیشه ام شوهرم دو ماه کار کنه و میتونه حقوق دو ماهش و میشه پول میش خونه کرد کم کم وسایل و میگیریم خدا بزرگه خدا خودش کمک میکنه
