من انرژیم خیلی بالاست به نسبت آدمای دورم، به قول شما هرررچی بیشتر کار میکشم از خودم بیشتر خوشم میاد، ازونجایی ک چیزی برام هیجان نداره دنبال هیجان تو جنس مخالف گشتم که با وجود تجربههای جدیدی که واسم داشت بازم زیاد تفاوتی تو حالم ایجاد نکرد، معمولا بقیه از شجاعت یا تواناییم توی کنترل کردن احساساتم تعجب میکنن ولی من شک دارم که حس زیادی داشته باشم چه برسه که بخوام کنترلش کنم.
همش دلم میخواد شبیه بقیه ادما چیزی بترسونتم ولی ازونجایی که اینطور نیست معمولا نقش بازی میکنم. من این رو زمانی متوجه شدم که با دوستام شهربازی رفتیم و بقیه کلیییی هیجان زده شده بودن درحالی که من حالم زیاد فرق نکرده بود، و خب این آزارم میده حس میکنم از کوچیک ترین موارد نمیتونم لذت ببرم.
یه مدتم هست خیلی از جمع دوستا و همسنام فراریم انگار که از نقش بازی کردن خسته شدم میدونی؟
ببخشید کلی طولانی شد ولی واقعا کسی نبود که حس نزدیک بهم رو داشته باشه