بچها خودم باردارم و با اینکه الان شوهرم پیشمه با ترس مینویسم ،، چند بار وسایلم به طرز عجیبی گم میشد مثلا غذا درس میکردم من فندک رو همیشه روشن میکنم اجاق گاز رو میزارم روی کابینت پیش گاز همیشه جاش اونجا بود یه شب ک خواستم غذا گرم کنم دیدم فندک نیس حتی شوهرمم اومد کل کابینت بالا و پایین و زیرش و روش رو گشتیم نبود ک نبود خلاصه شوهرم نصف شب اون شب بارون میومد رفت مغازه تا فندک خرید اومد دیدیم فندک تو همون جای همیشگیشه حالا امروز خونمون یه سالن مانندی داره اول وارد اونجا میشی بعد وارد حمام امروز دیدم لامپ اون سالن ک پیش حمام هس روشنه رفتم خاموشش کردم گفتم شاید خودم روشنش گذاشتم در صورتی اصلا من یادم نمیاد رفتم اون قسمت دوباره من مطمعن بودم خاموشش کردم بعد از چند ساعت دیدم روشنه با خودم گفتم میشه توهم زدم و خاموشش نکردم؟ بعد من ظهرش خونه مامانم اینا دعوت بودم شوهرم ظهر اومد دنبالم مستقیم رفتیم خونه مامانم اینا بعد من عادت دارم قبل از ترک خونه همه کلید پریز ها رو چک میکنم ک لامپی روشن نمونه یا چیزی تو برق نباشه حتی اجاق گاز رو چک میکنم و مطمعن بودم که کلید سمت حمام خاموش بوده خلاصه من 5 تا فنچ دارم براشون غذا گذاشتم و همه چی رو چک کردم و با شوهرم رفتم من یادمه ظرف غذاشون رو با دست خودم تو قفس گذاشتم حالا امشب ک برگشتم خونه دیدم ظرف غذای فنچام نا پدید شده گفتم خدایا آخه اینا که قدرت خوردن ظرف رو ندارن پس کجا رفته اینور و نگاه کردم اونو و نگاه کردم ندیدم بعد شوهرم ماشین و ک پارک کرد اومد تو گفت دنبال چی میگردی گفتم ظرف غذای فنچا 😑 اونم گف مگه کجا رفته نذاشتی سر جاش گفتم چرا گذاشتم اما الان نیس هیچی گشتیم و گشتیم نبود ک نبود بعد شوهرم پاشد بره دسشویی دم در دسشویی پیداش کرد 😑 بعد میگه اینجا گذاشتمش بهش گفتم بخدا کار من نبوده حتی گریه هم کردم باور نکرد بعد خلاصه ک رفت اونو سمت حمام پرده رو کنار زد دید لامپ توی راهروعه روشنه بهم گف حواس پرت شدی بارداری روت تاثیر گذاشته بهش میگم بخدا من روشن نکردم بهم میگه پس کار کیه😭😭😭😭 دارم از غصه میمیرم