این اتفاق چند ماه پیش افتاده اما خیلی دلم شکسته اصلا یادم نمیره
پسرخالم یه ماشین چینی ۸۰۰ میلیونی خریده
شوهرمم ازش ۸ سال کوچیکتره
اما تو رقابت وحشتناکی با شوهرمه
ما ماشین نداریم پیاده بودیم از مهمونی در اومده بودیم داشتیم میرفتیم تاکسی بگیریم
پسرخالمم در اومده بود تا مارو دید قشنگ راهشو کج کرد چرخید به سمت ما اومد جلو ما بوق زد شیشه رو داد پایین گفت تاکسا اونطرفن
که مثلا ماشینشو نشون ما بده
همسرمم قشنگ نیتشو متوجه شد منم فهمیدم فازش چی بود
خیلی دوست دارم دفه بعد برای بدبختیش برا پز یه ماشین چینی اشغالی یه تیکه بندازم اما نمیدونم چی بگم !