نه بابا دلتنگی چیه
من اصلاً از نظر عاطفی به هیچکس وابستگی ندارم
منم خجالتی بودم قبلش ... ولی مثلاً با حرف زدن های کوچیک و کم با هم اتاقیام شروع کردم
مثلاً گفتم ترم چندی؟ رشتت چیه ؟ از کدوم شهری ؟ و از این چیزا
به جایی رسیدم که مثلاً تو راهرو هم با این و اون حرف میزدم
و به شدت اجتماعی و مستقل شده بودم
منی که اصن معنی کار اداری و بانکی رو نمیدونستم، قشنگ همهی کارامو خودم انجام میدادم ..
میرفتم کافی نت ، میرفتم بانک ، میرفتم با استادا و اینا سر و کله میزدم ...
رازش اینه که بدونی فقط خودتی و خودت