بیاین
یه چیزی میخوام باهاتون راحت باشم و درد دل کنم، شاید خیلیهاتون تجربهاش کرده باشین یا همچین حسهایی داشتین.
من عاشق یه پسر شدم؛ عشقی که فقط از طرف من بود. اولش همهچی خوب بود، ولی بعد فهمیدم اون اصلا آدم درستی نیست. رفتاراش عوض شد، بدرفتاری کرد، و وقتی دید که من بهش اهمیت میدم، شروع کرد بازی درآوردن و غیرتی شدنهای بیمورد… انگار از اینکه دل کسی دستشه، لذت میبره و دوست داره کنترل کنه.
حالا هر بار میبینمش، یه حس خیلی بد بهم دست میده؛ ترکیبی از عشق و نفرت که نمیدونم چطوری باید باهاش کنار بیام. خیلی وقتها بهش فحش دادم، نفرینش کردم، دلم میخواد این حس بد و نفرتی که تو دلم هست تموم شه و آروم بشم.
شاید شما هم این حسها رو داشتین، یا الان دارید. بیاین اینجا با هم حرف بزنیم، درد دل کنیم، حمایت کنیم، چون هیچ چیز بهتر از این نیست که بدونی تنها نیستی.
اگه دوست داشتین، خاطرهها یا حسهاتون رو با من و بقیه به اشتراک بذارین. با هم آروم بشیم.
ای کاش هممون از شر حس عشق یکطرفه و نفرت راحت بشیم