دو ساله ک جای خوابش و ازم جدا کرده از رو تخت اومد تو پذیرایی خوابید منم بعد ی مدت اومدم کنارش ولی اون بازم ازم کنار کشید خیلی سرده اصلا باهام حرف نمیزنه اصلا محبت نمیکنه. حتی ی بغل یا بوسه .امشب خیلی دلم گرفته اشکام بند نمیاد .ک چرا من انقد بی ارزشم. به خودمم خیلی میرسم ولی اصلا ب چشمش نمیام. منم جدیدا خیلی زده شدم ازش اصلا دوسندارم ببینمش .امشب هم بدون اینکه بهم بگه رفته پی خوش گذرونیش
هیچکس از درد دلم خبر نداره همه فکر میکنن من خییییلیییی خوشبختم
حرف بزن باهاش ببین دردش چیه باهاشم اتمام حجت کن
چی بگم خواهر
خدا کمکت کنه
ادم‌نیازشو چکار کنه اخه
آیییی گفتی
دورت بگردم خواهر
هر‌وقت میام نینی سایت از مردا متنفر میشم
یک کمپین راه بندازین همشونو طلاق بدین اه بی شعورا
باهاش صحبت کن ببین دردش چیه ؟ اگه جواب منطقی نداشت بهش شک کن
تاحالا باهاش صحبت کردی ببینی دلیل جدا کردن جای خوابش چیه
یا دلیل محبت نکردن
ایا قبلا هم اینجوری بود?
چقدر ازدواج ترسناکه
خیلیا بعد متاهلی تنهاتر میشن💔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز