سلام بچه ها
اومدم اینجا با شما ب عنوان آجیام صحبت کنم😂از بخت سیاهم بگم
من ۲۶ سالمه تا الان دوست پسر نداشتم
شده با یکی دونفر اشنا شم ولی به رابطه ی احساسی و اینا نرسیده تو مرحله اشنایی قیچیش کردم😀 کلا عاشق کسی ام نشدم مدلم اینجوریه خیلی احساسی نیستم و واسه انتخاب پارتنر به شدت سخت گیرم ، یه مشتری دارم چندساله میشناسمش ، (کارم رنگ موعه سالن مو دارم )
این خیلی از من خوشش میومد گفت بیا با داداشم اشنا شو فلان (خودم داداشم استرالیاست و کارای منو جور کرده نمیمونم ایران)بهش گفتم تو ک میدونی من موندنی نیستم نمیتونم اینجا با کسی اشنا شم گفت اصلا ب عنوان یه هم صحبت برو ببینش ، از من انکار از اون اصرار ،اقا قبول کردم رفتم ، عکس داداششو دیده بودم از حق نکذریم خیلی خیلی خوشتیپ بود ، وااای اومد دنبالم دیدم چه پسری 🥲خوشتیپ ،قیافه مردونه جذاب، قدبلند ، مودب ، تحصیلکرده دانشگاه تربیت مدرس درس میخونه ،وضع مالی خوب ، اصلا صحبت میکرد تو دلم قند بود ک اب میشد🤣رفتیم رستوران شام خوردیم ، وای من هنوز دارم ب این فک میکنم چقد این بشر اداب معاشرت بلد بود ،چقد جنتلمن بود، صحبتای عادی بینمون رد و بدل شد اخرش گفت خواهرم گفته شما ایران نمیمونی ، گفتم بله ، گفت خواهرم تعریف کرده بود قصدم جدی بود ولی گفت نمیمونی و اینا گفتم حداقل افتخار اینو داشته باشم یه شب با من شام بخوری ، حالا من با اینهمه اعتمادبنفش و تخس بازی جلوی این یکی اصلا اعتماد بنفس نداشتم😭😂ولی سعب کردم خیلی سنگین و ریلکس رفتار کنم
اولین پسریه که ناراحتم شرایط زندگیمون ب هم نخورد و نشد ک بشه 😢عاشق نشدمااا ولی همونی بود ک میخواستم