من مجردم
یبار خواب دیدم که توی یه اتاقی نشستم و دو تا پسر دارم
یکی از پسرها نوزاد تو بغلم بود و انگار مدت کوتاهی بود که به دنیا اومده بود و منم خیلی خوشحال بودم و با محبت به نوزاد نگاه میکردم
اونیکی پسر هم سمت چپم نشسته بود و خم شده بود که نوزاد رو ببینه
تا اینکه مادربزرگم اومد تو اتاق سمت راستم نشست و من هم نوزاد رو سمتش گرفتم که بچه رو ببینه
(مادربزرگم زنده است)