مگر من چه گناهی کردم از ادمی ک خانواده ام واطرافیانم متنفرم خوشم اومده و دوستش دارم چرا هیچکس منو درک نمیکنه فکر خدشون هستند طرف میخاذ بیاد خاستگاریم نمیدنم چیکارکنم خانواده من کاملا یاغی هستند اسمش ک میاد شلوغ میکنن و میگن اونا اگر بیان خاستگاری ما در رو باز نمیکنیم یا ما میریم تو تنها بمون و قبلش هم باید زنگ بزنن بگن ک کی میان صبحت ها اولیه ولی خنواده من میگن ما گوشی برنمیداریم و راضب نیستیم الکی الکی میکن راضب نیستیم دلیل منطقی هم ندارن من میخان به ادم دیگه ای بدن به کسی ک قلبم باهاش نیست من بدون عشقم نمیتونم زنده باشم اینا فکرمن نیستن من چیکارکنم بنظرتون به بزرگترا بگم ک با اونا حرف بزنن چون خانواده من رفتا. بدی دارن و کامل جوابشون منفی هست اون هم خانوادش خیلی محترمن و مغرور یک بار خانواده من بی احترامی بکنه بهشون برمیخوره حق هم داره خانوادش واقعن ادما باعزتی هستند بنظرتون من چیکارکنم