من چند وقته فهمیدم شوهرم یه اپارتمان داره یعنی با باباش شرکی ساختن اصلا من متوجه نشدم ۱۲ طبقه ۶ طبقه برا شوهرمه اصلا نمیدونستم
الان فهمیدم فهمدیم ماهی فلان قدر فقط اجاره میگیره که قسطای یاختمون میده بقیه هم برا خودش ۲ تا زنجیر طلا خرید جدیدا یقه پیراهنشو باز میکنه زنجیره شو میده بیرون خیلی مغرور هم شده
برا من طلا نمیخره اصلا زنجیر ها رو که خرید اورد خونه گفت بدله من چقدر حرص خوردم گفتم نزار زشته بدل چیه مردم میفهمن
نگو طلا بود بهش گفتم برا من طلا بخرگفت پول ندارم گفتم چرا برا خودت ااری گفت اولویتم خودمم هر موقع داشتم برات میخرم
بعد الان گفتم یه خونه رو به نامم کن گفت زن های الان پول ببینن هار میشن معذرت میهوام گفت خودتو دار بزنی خونه که هیچ ۱ متر هم به نامت نمیزنم
خیلی بهم بر خورد الان قهرم باهاش بگین چی بگم بهش الان خونه هست