پشیمون نیستم، واقعا سلامت جسمیم تو خطر بود.
دیگه ۲۵ سالم شد، چه کنکوری😅
باید وقتیم باشه ک واسه خودم زندگی کنم، و بفهمم زندگی یعنی چی. صبح میرفتم بیمارستان،میومدم بیرون میدیدم شب شد،اصلا نمیفهمیدم کی شب میشد...
میومدم خونه، دوباره فردا، روزی از نو، بیمارستان...
مرخصی با مصیبت میدادن، میخواستم چیکار واقعا..