من با خواهرم به دلایلی خوب نیستم یعنی ازش متنفرم در این حد، بعد امروز به شوهرم زنگ زده بود ببرتش بیمارستان واسه عمل لیزیک چون کسی نداره ببرتش، منم شوهرم دودل بوده بهم بگه یا نه آخرش گفت ولی من گفتم نرو،اونم دلش سوخته بود براش و بردش من سراین قضیه به حدی عصبی شدم که اصلا هیچی نمیفهمم امروز از خونه زدم بیرون رفتم خونه مامانم اونجا هم برای اولین بار سر مادرم هم داد زدم و چیزی بهش گفتم و ازخونه شون اومدم بیرون با شوهرم هم قهرم هرچی بهم زنگ زد جوابش ندادم میدونم این عصبانیتم کار میده دستم یه چیزی بگید آروم بشم خانومها
تو منی😐
خواهرت چرا تاکسی، آژانسی چیزی نگرفت
این عصبانیت منشاش در کودکی باید دنبالش باشی ریشه ای حلش کنی عزیزم
ادم به صد پشت غريبه هم كمك ميكنه داري ميگي كسي را نداشته عجب خواهري بودي كه نتونسته تو مشكلش روت حساب كنه هرچند ازش بدت مياد ولي خواهرته
من خودمم خیلی بد عصبی میشم ولی خواهرت چرا با مامانت یا یکی دیگه نرفت
تراپی برو
عزیزم کمی مسلط تر .همه رو قلع و قمع کردی که.بنظرم وقتی خواهرتون از شوهرت چیزی خواسته معقوله که همسرتون تو رو دربایسی نتونه رد کنه و این ادب و شخصیت همسرتو می رسونه. حتی وقتی شما دوتا قهرید..اگه همسر من اینجور بود خیلی براش احترام قایل بودم
اره من شوهرم گفت کاش بمیرم منم گفتم گونخور
البته دست خودم نبود اب شدمم 🤣🤣🤣
بله همیشه
برای عمل لیزیک نمیشه تنها رفت، بعد ماشین بگیری. حتما ی اشنا باید همراه باشه...
حالا تو این مورد بخصوص بگذر، خواهرت نمیتونست تنها بره
بعدم اگر زود ب زود عصبی میشی برای ارامش روان خودت هم ک شده برو پیش روانشناس و روانپزشک با ی قرص کوچیک خیلییی اروم میشی.... و راههای کنترل خشم رو یاد میگیری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز